سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ

سلام من دختری 13ساله هستم .این وبلاگ اولین تجربه ی منه امیدوارم که از این وبلاگ خوشتون بیاد و شما بتونین از این وبلاگ استفاده کنین .
پیوندها
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 5
بازدید دیروز: 18
کل بازدیدها: 70672



مهدی موعود
دوشنبه 91 اسفند 28 :: 8:12 عصر ::  نویسنده : فاطمه زهرا       
انسان گفت : آن غیر ممکن است ، خداوند پاسخ داد : همه چیز ممکن است !!!

انسان گفت : هیچ کس واقعاً مرا دوست ندارد ، خداوند پاسخ داد : من تو را دوست دارم !!! 

انسان گفت : من بسیار خسته هستم ، خداوند پاسخ داد : من به تو آرامش خواهم داد !!!

انسان گفت : من توان ادامه دادن ندارم ، خداوند پاسخ داد : رحمت من کافی است !!!

انسان گفت : من نمی‌توانم مشکلات را حل کنم ، خداوند پاسخ داد : من گامهای تو را هدایت خواهم کرد !!!

انسان گفت : من نمی‌توانم آن را انجام دهم ، خداوند پاسخ داد : تو هر کاری را با من می‌توانی به انجام برسانی !!! 

انسان گفت : آن ارزشش را ندارد ، خداوند پاسخ داد : آن ارزش پیدا خواهد کرد !!!

انسان گفت : من نمی‌توانم خود را ببخشم ، خداوند پاسخ داد : من تو را ‌بخشیده ام !!! 

انسان گفت : من می‌ترسم ، خداوند پاسخ داد : من روحی ترسو به تو نداده ام !!! 

انسان گفت : من همیشه نگران و ناامیدم ، خداوند پاسخ داد : تمام نگرانی هایت را به دوش من بگذار !!!

انسان گفت : من به اندازه کافی ایمان ندارم ، خداوند پاسخ داد : من به همه به یک اندازه ایمان داده ام !!!

انسان گفت : من به اندازه کافی باهوش نیستم ، خداوند پاسخ داد : من به تو عقل داده ام !!!

انسان گفت : من احساس تنهایی می‌کنم ، خداوند پاسخ داد : من هرگز تو را ترک نخواهم کرد !!!







موضوع مطلب :


دوشنبه 91 بهمن 23 :: 5:49 عصر ::  نویسنده : فاطمه زهرا       

 

امید آخر

در حین جست و خیزهای کودکانه‌اش از من می‌پرسد:

ـ مامان! حضرت محمد الان کجاست؟

ـ پیامبر رفته پیش خدا!

برای لحظه‌ای می‌ایستد و خیره خیره نگاهم می‌کند. اسباب بازی‌اش را از زمین بر می‌دارد و با شادی می‌گوید:

ـ امام حسین کجاست؟

ـ امام حسین شهید شده، رفته پیش خدا!

دستانش شل می‌شود، اسباب بازی را می‌اندازد. نام چند امام دیگر را که بلد است می‌پرسد، چهره‌اش گرفته می‌شود. کنارش می‌نشینم، در آغوشش می‌گیرم و می‌بوسمش. با صدای بلندتری می‌گویم:

ولی! ...

چشمانش درشت می‌شود و گوش می‌دهد.

ـ ولی امام زمان ما، حضرت مهدی زنده هستند. سریع از بغلم بلند می‌شود، می‌پرد و فریاد می‌کشد: هورا هورا...

 

 



موضوع مطلب :


دوشنبه 91 بهمن 9 :: 5:48 عصر ::  نویسنده : فاطمه زهرا       

جالب بودسلام بچه ها دوستم باهام دوست شد واقعااااااااااااااااا ممنون




موضوع مطلب :


دوشنبه 91 بهمن 2 :: 11:14 عصر ::  نویسنده : فاطمه زهرا       

 

سلام دوستای عزیز خوبین ممنون که به وبم سر میزنین و نظر نمی ذارین الان که دارم این مطلبو واسه تون می نویسم یه مشکل خیلی بزرگ تو ی دنیای دوستی ام پیش اومده یکی از دوستای عزیزم سر یه موضوع باهام قهر کرده ازتون خواهش می کنم  واسم دعا کنین تا دوستم باهام دوست بشه خواهش کرداما رومو زمین نندازین دعا کنین هرموقع دوستم باهام دوست بشه به هه تون خبر میدمو به همهتون سرمیزنمو نظر می ذارم دعا کنین................................................................................

.....................................................هرموقع دعا کردین یادتون نره واسه مریضام دعا کنین ...........................................................

.........بعداز دعا الهی امین

 

 




موضوع مطلب :


پنج شنبه 91 مهر 27 :: 10:5 عصر ::  نویسنده : فاطمه زهرا       

 

  وقتی که تنهایی میاد ، حس می کنم که بی کسم
ثانیه ها نمی گذرن ، هیچ موقع فردا نمیآد
دلم دیگه زندگی رو با اینهمه درد نمیخواد
.
.
.
دیر گاهیست که تنها شده ام قصه غربت صحرا شده ام
وسعت درد فقط سهم من است بازهم قسمت غم ها شده ام
دگر آیینه ز من بی خبر است که اسیر شب یلدا شده ام
من که بی تاب شقایق بودم همدم سردی یخ ها شده ام
کاش چشمان مرا خاک کنید تا نبینم که چه تنها شده ام…
.
.
.
گاهی تنهایی آنقدر قیمت دارد که درب را باز نمی کنم
حتی برای “تو” که سالها منتظر در زدنت بودم
.
.
.
اگر تنهایی ام چشم مرا بست / اگر دل از تنم افتاد و بشکست
فدای قلب پاک آن عزیزی / که در هر جا که باشد یاد ما هست
.
.
.

من و غم همچون برادر ، دست الفت داده ایم
رشته ی این دوستی محکم کند تنهایی ام
.
.
.
غربت آن نیست که تنها باشی / فارغ از فتنه ی فردا باشی
غربت آن است که چون قطره ی آب / در به در ، در پی دریا باشی
غربت آن است که مثل من و دل / در میان همه کس یکه و تنها باشی
.
.

.

غریبانه شکستم من اینجا تک و تنها / دل خسته ترینم در این گوشه دنیا
ای بی خبر از عشق که نداری خبر از من / روزی تو آیی که نمانده اثر از من
.
.
.

تنهاییم را به گردن هیچکس نمی اندازم
گردن هیچکس تاب این همه سنگینی را ندارد !
.
.
.
پیش روی من تا چشم یاری میکند دریاست
چراغ ساحل آسودگی ها در افق پیداست
در این ساحل که من افتاده ام خاموش
غمم دریا ، دلم تنهاست

 




موضوع مطلب :


<   1   2   3   4   5   >>   >